3.2.1 شناخت(1)
عبارت شناخت (لاتین: cognoscere "دانستن"[1] و یا "شناختن"[2]) به قدرت پردازش اطلاعات[3]، بکارگیری دانش[4]، و تغییر کارایی[5] اشاره دارد. شناخت یا فرایندهای شناختی[6]، میتواند طبیعی[7] یا مصنوعی[8]، آگاهانه[9] یا ناآگاهانه[10] باشد. این فرآیند را میتوان از زوایای مختلف مورد تجزیه و تحلیل و بررسی قرار داد.
زمینههای مختلف مورد بررسی عبارتانداز: زبانشناسی[11]، بیهوشی[12]، مغز و اعصاب[13]، روان شناسی[14]، فلسفه[15]، مردم شناسی[16]، سیستماتیک[17] و علوم کامپیوتر[18] است (Cognition, 2009).
در روانشناسی یا فلسفه ، مفهوم شناخت به مفاهیم تجریدی همچون ذهن[19] ، استدلال[20] ، ادراک[21] ، هوش[22] ، یادگیری[23] و بسیاری دیگر از مفاهیم انتزاعی مرتبط است، که بعنوان قابلیتهای ذهن و ویژگیهای مورد انتظار مصنوعی و یا ترکیبی "ذهن" توصیف میشود. شناخت یک ویژگی پیشرفتهی در نظر گرفته شدهی انتزاعی از موجودات زنده است و به عنوان یک ویژگی مستقیم از مغز (و یا از ذهن انتزاعی) در سطح واقعی[24] و نمادین[25] مورد مطالعه قرار میگیرد.
[1] To Know
[2] To Recognize
[3] Processing of Information
[4] Applying Knowledge
[5] Changing Preferences
[6] Cognitive Processes
[7] Natural
[8] Artificial
[9] Conscious
[10] Unconscious
[11] Linguistics
[12] Anesthesia
[13] Neurology
[14] Psychology
[15] Philosophy
[16] Anthropology
[17] Systemics
[18] Computer Science
[19] Mind
[20] Reasoning
[21] Perception
[22] Intelligence
[23] Learning
[24] Factual
[25] Symbolic
3.2.1 شناخت(2)
در روانشناسی و در هوش مصنوعی[1]، شناخت برای اشاره به توابع ذهنی[2]، فرایندهای ذهنی[3] (افکار[4]) و حالتهایی از موجودیتهای هوشمند (انسانها[5]، سازمانها و نهادهای انسانی[6] و ماشینهای بسیار خود مختار[7]) مورد استفاده قرار گرفته است. به طور خاص، تمرکز این زمینه به سمت مطالعهی فرآیندهای خاص ذهنی[8] همانند: فهم[9]، استنباط[10]، تصمیمگیری[11]، برنامهریزی[12] و یادگیری[13] میباشد. اخیراً ، تحقیقات پیشرفته شناختی به خصوص بر روی ظرفیتهای انتزاعی[14]، تعمیم[15]، concretization ، تخصص[16] و متا استدلال[17] متمرکز است. این شامل مفاهیمی مانند اعتقادات[18]، دانش[19]، تمایلات[20]، ترجیحات[21] و نیات افراد هوشمند[22]، اشیاء[23]، عاملها[24] یا سیستمها[25] نیز میشود (Cognitive Science Dictionary).
[1] Artificial Intelligence
[2] Mental Functions
[3] Mental Processes
[4] Thoughts
[5] Humans
[6] Human Organizations
[7] Highly Autonomous Machines
[8] Specific Mental Processes
[9] Comprehension
[10] Inference
[11] Decision-Making
[12] Planning
[13] Learning
[14] Capacities of Abstraction
[15] Generalization
[16] Specialization
[17] Meta-Reasoning
[18] Beliefs
[19] Knowledge
[20] Desires
[21] Preferences
[22] Intentions of Intelligent Individuals
[23] Objects
[24] Agents
[25] Systems
3.2.2 معماری PEACTIDM
مدل PEACTIDM (در بخش 5.3.2 از کتاب Allen Newell's با عنوان یکپارچه نظریههای شناختی[1] بیان شده است (Newell, 1990)) الگویی برای رفتار فوری[2] است که یک فرضیه[3] را برای یک روش مدلی برای تعامل گسترده با جهان خارج فراهم میکند (The PEACTIDM Model).
مدل PEACTIDM تئوری کنترل شناختی است که شناخت به مجموعهای از عملیات انتزاعی تابعی تجزیه شده است. عبارت PEACTIDM مخفف مجموعهای از هشت عبارت تئوری عملیات تابعی تجریدی به عنوان بلوکهای ساختمان رفتار فوری است، این کلمات عبارتانداز: دریافتن[4] ، رمزکردن[5] ، توجهکردن[6] ، درککردن[7] ، بهکارگرفتن[8] ، قصدکردن[9] ، رمزگشایی کردن[10] ، و حرکت[11]. این توابع انتزاعی هستند به دلیل این که اگرچه بسیاری از آنها ممکن است اغلب بصورت اعمال بدوی شناختی باشند، با این حال آنها میتواند نیازمن پردازش اضافی باشند که جزئیات آن توسط نظریهNewell مشخص نشده است. مدل PEACTIDM ، که توسط Newell توصیف شده، به رفتار فوری (وظایفی با برش زمانی[12] کوتاه که در آن تعامل با رفتار غالب محیط[13] میباشد) محدود میباشد (Marinier III, Laird, & Lewis, 2009).
از این رو Newell استدلال میکنند که تحت توابع PEACTIDM میتوان به طور عمده وابستگی داده بین توابع را تعیین کرد(به شکل 3.1 نگاه کنید). دریافتن باید قبل از رمزکردن رخ دهد که آن نیز باید قبل از درک کردن رخ دهد، که همچنین درک کردن باید قبل از توجهکردن، اتفاق افتد، که آن نیز باید قبل از رمز گشایی رخ دهد و آن نیز باید قبل از حرکت انجام شود. در برخی از موارد ساده، حضور محرک در همه موارد برای وظیفه نیاز است، و در نتیجه مرحله کدبندی ممکن است نادیده گرفته شود. عملیات بکارگرفتن انعطاف پذیر بوده و در پیادهسازی ارائه شده است، در اینجا، بکارگرفتن با توجه کردن رقابت میکند. به این معنا که عامل می تواند توجه کند (و در نتیجه چرخه نشان داده شده در شکل 3.1 کامل شود) ، یا آن را میتواند انجام دهد (که در این صورت بلافاصله برای بدست آوردن درک ممکن است که چرخه دوباره راهاندازی مجدد گردد). همچنین رویکرد متضادی که با قصد کردن در رقابت است نیز در (Marinier, 2008) ارائه شده است.
شکل 3.1: چرخه PEACTIDM پایه (Marinier III, et al., 2009)
[1] Unified Theories of Cognition
[2] Immediate Behavior
[3] Hypothesis
[4] Perceive
[5] Encode
[6] Attend
[7] Comprehend
[8] Tasking
[9] Intend
[10] Decode
[11] Motor
[12] Timescales
[13] Environment Dominates Behavior