تأثیر محیط تصمیمگیری در موفقیت هوش تجاری (BI) در ايران
محمد رضا جابر انصاري1، زهرا جعفري2
1عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي علوم و تحقيقات - بروجرد،
m_ansari1353@yahoo.com
2كارشناس ارشد مديريت بازرگاني دانشگاه آزاد اسلامي علوم و تحقيقات - بروجرد،
zz_jafari@yahoo.com
چکيده : در دنیای امروز هوش تجاری در حوزه كسب و كار بسیار مورد توجه بوده و سازمانهایی که از آن بی بهره یا کم بهره باشند، در عرصه رقابت با مشكلات اساسي روبرو خواهند شد. در این مقاله سعی شده پس از معرفي هوش تجاري به بررسی شاخصهای مختلف آن و تأثیر اين عامل حياتي در کسب موفقیت سازمانها پرداخته و سپس نقش محیط تصمیمگیری در موفقیت هوش تجاري بررسی شود. در نهايت به ضرورت توجه بخش كسب و كار ايران به اين قابليت به عنوان مزيت رقابتي امروز و پيش شرط بقاء فردا اشاره شده است.
كليد واژه: هوش تجاری ، قابليت هاي هوش تجاري ، موفقیت هوش تجاری ، محیط تصمیم گیری
1- مقدمه
امروزه به علت پیشرفت و گسترش در هر شاخه از علم و دانش، هر نوع تجارت با رقابت شدید مواجه هست. این پیشرفت و گسترش موجب پیشرفت در انواع مختلف از فنآوریها، انتقال تجارتها از محیط محلی به جهانی، بیشتر شدن آگاهی مشتری، انتظارات بالای او از محصولات و خدمات و با کیفیت بودن آنها و عوامل دیگر می شود. امروزه هر سازمان باید فعالیتهای تجارتی خودش را گسترش دهد در غير اين صورت رفته رفته در عرصه رقابت سهم بازار خود را از دست خواهد داد. خواست مشتريان به سرعت در حال تغيير است و اگر سازماني نتواند اين تغييرات را درك نمايد با تهديدات جدي مواجه خواهد شد[1]. بنابراين سازمان براي تداوم حيات خود و همچنين رشد و شكوفايي بدنبال استفاده از دانش جديد و كاربردهاي آن به عنوان مزيت رقابتي هستند. از جمله مفاهيم جديد در عرصه كسب و كار، هوش تجاري است. هوش تجاری به سازمانها کمک می کند تا وضعيت تجارتی گذشته و موجود را، هم به صورت کلی و هم به صورت جزئی بهتر مشاهده کنند تا بتوانند تجارت خودشان را خوب تحلیل نمایند. هوش تجاری امکان و توانایی بهبود کیفیت خدمات را فراهم می کند و میتوانند برنامهریزی و تصمیمگیری را نیز تسهیل نمایند. با کمک هوش تجاری یک سازمان می تواند فعالیتها را خیلی خوب نظارت کند و استراتژیهایی برای مقابله با فعالیتهای نامشروع و نادرست تدوین کند. موفقیت هوش تجاری به طور شگرفی به محیطهای تصمیمگیری در سازمان وابسته است. در این محیطها افراد و مدیران با ویژگیهای خلقی، شخصیتی، بومی، جغرافیایی و... با نگرشهای متفاوت در تصمیمات سازمان دخیل هستند و تأثیرات متفاوتی بر آن ميگذارند [2].
2- مروری بر ادبیات تحقیق
مفهوم هوش تجاری (BI) در اواخر سالهای 1980 توسط هاروارد دریسنر یکی از کارشناسان گروه تحقیقی گارتنر معرفی شد. سیستمهای اطلاعاتی هوش تجاری شاهد توسعه سریع تقاضا در سیستمها و نرم افزارهایی بودند که تصمیمگیریهای مدیریتی را حمایت میکردند. ابزارهای تجزیه و تحلیل اطلاعات جدید، تکنولوژی ذخیره سازی اطلاعات، اطلاعات استخراجی شبکه ای و بسیاری از ابزارها و تکنیکها در بازار به وسیله فروشندگان هوش تجاری در حال رشد است. سازمانها مي بايست انتظارات مشتریان خود را به منظور بقای خود در بازار رقابتی پیشرونده تجاری امروز برآورده کنند. با وجود این که بسیاری از سازمانها هوش تجاری را اجرا نمودند، هنوز در تمام پیشزمینههای هوش تجاری موفق نبوده اند. مجريان و پژوهشگران در مورد علل موفقیت و شکست آن به طور گسترده بحث و گفتگو كرده اند. تحقيقاتي در خصوص قابليتهاي هوش تجاري و محيط تصميمگيري به عنوان زمينههاي موفقيت هوش تجاري انجام شده است. قابليتهاي هوش تجاری به دو گروه تکنولوژیكي و سازماني تقسیم میشوند. یافتهها نشان می دهد وجود تکنولوژی مناسب برای حمایت از تصمیمگیری می تواند به افزایش قابلیتهای تصمیمگیرندگان در یک سازمان کمک نماید. یکی از دلایلی که سازمانها هوش تجاری را به خدمت میگیرند حمایت و پشتیبانی آن از سيستم تصميمگيري است [3]. قاطعیت قوانین و مقررات و ثبات در يك کشور و همچنين فرایندهای تجاری در یک سازمان، موجب حمایت هوش تجاری در تصمیمگیری های سازمانی می شود. با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده هوش تجاری را مي توان گسترش داده و با کمک آن استفاده کنندگان در سازمان میتوانند تصمیماتی مبتنی بر بهترین داده ها اتخاذ نمایند.
2-1- هوش تجاری چیست؟
• هوش تجاري(BI) عبارتست از فرایند جمع آوری دادههای در دسترس داخلی و دادههای مرتبط خارجی و تبدیل آن به اطلاعات مفید جهت پشتیبانی از کاربران تجاری در انجام تصمیمگیریهایشان [4]. طبق نتایج بدست آمده تصمیمات سطح بالای تجاری با تصمیمات سطح پایین آن تفاوت دارند. تصمیمات بدتجاری که مبتنی بر اطلاعات نا صحیح یا حداقل اطلاعات هستند میتوانند منجر به میلیونها دلار ضرر در جهان، از دست رفتن سهم اصلی بازار و یا حتی ورشکستگی شوند.
• هوش تجاری را می توان به عنوان رویکردی برای مدیریت دادهها و یک دیدگاه سازمانی تعریف کرد. از ویژگیهای BI می توان به موارد زیر اشاره کرد [5]:
1- جستجو برای یافتن حقایق عینی کمی قابل سنجش در مورد تجارت مورد نظر.
2- استفاده از فن آوریها و روشهای سامان یافته برای تحلیل این حقایق.
3- ابداع و به اشتراک گذاشتن مدلهایی که به شرح روابط علت و معلولی موجود بین فعالیتهای عملیاتی و تأثیر آنها بر اهداف تجاری مورد نظر می پردازد.
4- آزمودن چند رویکرد مختلف و بررسی بازخورد نتایج آنها.
5- تصمیمگیری و اقدام به عمل بر اساس همه این ویژگیها.
• اتكاء به سيستمهاي اطلاعاتي مديريت ضمن ايجاد فرصتهاي مناسبي که برای مدیران فراهم می سازد، چالشهايي را نیز مي تواند ايجاد نمايد. سال CIO 2006 گاتنر، هوش تجاری را به عنوان داغترین بحث تکنولوژی معرفي نمود، چرا که این سیستمها طوری بر پروژهها متمرکز می شوند که کاربران را قادر می سازد تا به نحو بسیار خوبی عملکرد مالی و تجاری را تحت تأثیر قرار دهند [6].
• هوش تجاری مجموعهای از مفاهیم، روشها و فرایندها به منظور بهبود تصمیمات تجاری است که از منابع چندگانه اطلاعات استفاده می کند و تجربه و مفروضاتي را اعمال می کند تا فهم درستی از پویاییهای تجاری، فراهم نمايد. هوش تجاری تجزیه و تحلیل داده را با سیستمهای پشتیبانی تصمیمگیری درهم میآمیزد به منظور بهبود تصمیمات استراتژیک و تاکتیکی، اطلاعات لازم را براي تمامی افراد سازمان فراهم کند. هوش تجاری مفهوم جامعی است که از طریق آن کل سازمان بر آن می شود تا از سیستم های اطلاعاتی موجود به موثرترین روش با هدف کسب اطلاعات به هنگام و با کیفیت برای تصمیمگیری استفاده نماید به طریقی که مزیتهای رقابتی به وجود آید.
• BI یعنی " داشتن دانشی فراگیر از همه عواملی که بر سازمان موثر است." داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان (جامعه و مخاطبین، ارباب رجوع و ...) رقبا، محیط اقتصادی، عملیات و فرایندهای سازمانی (مالی، فروش، تولید، منابع انسانی و ...) که تأثیر زیادی بر کیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان می گذارد، هوش تجاری است. هوش تجاری شما را برای تصمیمگیری درهمه عوامل موثر بر سازمان و شرکتها توانمند می سازد [7].
امروز با اطمینان کامل می توان ادعا کرد که استفاده از گزينه BI میتواند قدرت رقابتپذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز نماید. گزينه مذكور این امکان را به سازمانها می دهد تا با بکارگیری اطلاعات موجود از مزایای رقابتی و پیشرو بودن بهره برداری نمایند. BI امکان درک بهتر تقاضاها و نیازمندیهای مشتریان، رقبا شرکای تجاری، محیط اقتصادی و کارکنان داخلی را فراهم ميآورد. فرایند BI در سازمانها و شرکتها یک فرایند پویا و تعاملی است. این فرایند با یک سوال شروع میشود و پاسخهای سوالات در یک حلقه تکرار فراهم میشود. این پاسخها امکان تصمیمگیری برای مدیران را فراهم می کند.
هدف اصلی BI کمک به سازمان ها در انجام تصمیمگیریهایی است که سبب بهبود عملکرد شرکت و ارتقاء مزیت رقابتی آن در بازار میگردند. این روش، با ارزیابی فعالیت ها فرایند تصمیمگیری را طوری هدایت میکند تا شرکت را در جهت اهداف مطلوب خود به پیش برد. امروزه مدیران تجاری برای اتخاذ تصمیمات بهتر نیازمند داشتن اطلاعات مفید و مناسب اند، اما همیشه شکاف عمیقی بین اطلاعات مورد نیاز مدیران تجاری و انبوه داده هایی وجود دارد که طی عملیاتهای روزمره شرکتی جمعآوری میشوند. شرکتها برای از بین بردن این شکاف، سرمایه گذاری قابل ملاحظهای در زمینه توسعه سیستم های BI مینمایند تا داده های خام به ثبت رسیده را به اطلاعات مفید تبدیل کنند.
تصمیمگیری بر اساس تحلیل و حقایق BI همه جا بر موفقيت سازمانها تأثیر میگذارد از آنرو که ما در دنیایی زندگی می کنیم که هر روز از نظر اطلاعات غنیتر می شود و فنآوری تسهیل این امر نیز در دسترس است.
3- تصمیمگیری چیست؟
تصمیمگیری یک فرایند یا یک سلسله فعالیت است که توسط یک فرد یا یک گروه به منظور تعیین یک راه حل برای مسئله موجود یا یک مسئله احتمالی اتخاذ و اجرا میگردد. در واقع فرایند تصمیمگیری شامل چهار مرحله آگاهی، طراحی، انتخاب و اجرا است که در آن به جمعآوری و پردازش دادهها، شناسایی راهحلها و ارزیابی آنها و انتخاب گزینه بهینه بر اساس نتایج تحلیلها اقدام ميشود. تصمیمات سازمانی از نظر سایمون در سه گروه عمده طبقه بندی می شود[8]:
الف) تصمیمات ساخت یافته (ساختار یافته):
به این تصمیمات برنامهریزی شده نیز اطلاق میشود. تصمیمات عادی و روزمره سازمانی هستند و عمدتاً در سطح عملیاتی سازمان اتخاذ می شوند. در تصمیمات ساختاریافته مسائل و مشکلات عموماً قابل پیشبینی هستند، لذا فرآیند تصمیمگیری، یعنی تعریف مسئله، مدلسازی، تحلیل راه حلها و اتخاذ تصمیم را میتوان از قبل تعیین یا برنامهریزی نمود. انتخاب راه حل معمولاً با استفاده از الگوریتم از پیش تعیین شده انجام میشود.
ب) تصمیمات ساخت نایافته (ساختار نیافته):
تصمیمات ساختار نیافته معمولاً قابل پیشبینی نیستند. این تصمیمات شامل تصمیماتی هستند که در آنها پاسخهای متعددی میتواند وجود داشته باشد و روش دقیقی برای رسیدن به پاسخ صحیح وجود ندارد. هیچ قاعده و یا معیاری برای رسیدن به راه حل از قبل وجود ندارد، مانند تصمیمگیری در مورد ارائه یک خط تولید جدید، انجام تبلیغات جدید و ....
ج) تصمیمات شبه ساختاری:
در شرایط حقیقی، اغلب تصمیمات در فرآیند تصمیمگیری با نوعی ریسک یا عدم اطمینان همراه هستند، به طوریکه این عدم اطمینان می تواند از شناخت و تعریف مسئله، بدیلها و نتایج آنها و یا معیارهای انتخاب باشد. معمولا" شرایط حاکم بر سازمان، نیازمند نوعی نوآوری در فرآیند تصمیمات میباشد. این امر اتخاذ تصمیمات شبه ساختاری را برای سازمان الزامی می نماید. این تصمیمات معمولا" در سطوح میانی و دارای تنوع بسیار می باشد.
در سطح بندی سازمان سه سطح قابل شناسایی است که شامل سطوح عالی، میانی و اجرایی می شود. تصمیمات سازمانی بر اساس ماهیت تصمیمات به سه گونه تصمیمات راهبردی،تاکتیکی و اجرایی یا عملیاتی تقسیم بندی می شود. تصمیمات اجرایی در سازمان بیشتر رایج و تکراری هستند. تصمیمات راهبردی از اهمیت بیشتری برخوردارند، در حالی که تصمیمات اجرایی تأثیر کمتری بر سازمان دارند.
در ایفای نقش تصمیم گیری، مدیران به حل مسائل و مشکلات به تصمیمگیری در مورد آینده سازمان، اهداف و تخصیص منابع میپردازند و چهار نقش کارآفرین، مشکل گشا، تخصیص دهنده منابع و مذاکره کننده را انجام میدهند. در ایفای این نقشها، مدیران باید از دانش، مهارت و تخصصهای لازم برخوردار باشند، لیکن مهارت در تصمیم گیری از ضرورت های حیاتی است. اتخاذ تصمیم مطلوب بدون اطلاعات مرتبط و توانایی تحلیل آنها امکان پذیر نیست [9].
4- هوش تجاری چگونه از تصمیمات پشتیبانی می کند؟
تمامی تصمیمات سازمانی دارای ارزش راهبردی یکسان نیستند، بدین معنی که هر چه به سوی سطوح بالای سازمان حرکت می نماییم ارزش راهبردی تصمیمات بیشتر است و تعداد آنها نیز نسبت به تصمیمات سطوح عملیاتی کمتر است. جریان اطلاعات حاصل از تجارت جهت پشتیبانی از تصمیمات سازمان نیز عموما" از سطح پایین به سمت بالا است. بنابراین گزارشات هر سطح بر اطلاعات سطح پایینتر استوار است و ماهیت آن نیز از نظر محتوی غنیتر میباشد[10].
5- نتيجهگيري
در این مقاله تلاش شده مفهوم BI و کارکردهای آن در سازمان با توجه به متغیرهای تصمیمگيري بیان شود. با توجه به جهتگیری سند چشم انداز مبنی بر کسب مقام اول اقتصادی در منطقه و حرکت شتابان سازمانهای خارجی، ضروري است محققین در زمینههای مختلف پیاده سازی و توسعه BI در سازمانهای ایرانی و تاثیرات آن در موفقیت سازمانها تحقيقات بیشتری انجام دهند و مديران با ظرفيتسازي لازم، بستر مناسبی جهت استقرار هوش تجاري در سازمانها را فراهم نموده و با توجه به عوامل تأثيرگذاري چون محيط تصميمگيري و ساير مواردي كه محققين مورد شناسايي قرار خواهند داد، امكان موفقيت هوش تجاري در افزايش بهرهوري و توسعه را فراهم آورند.
مراجع
[1] attitudes and organizational readiness for implementing an enterprise resource planning system. European Journal of Operational Research, 146 (2), 258-273.
[2] Au, N., Ngai, E. W. T. and Cheng, T. C. E. (2008). Extending the understanding of end user information systems satisfaction formation: An equitable needs fulfillment model approach,” MIS Quarterly, 32 (1), 43-66.
[3] Briggs, L. L. (2006). BI case study: Power company draws new energy. Bi Solution Third, 11 (3).Retrieved from
http://www.tdwi.org/Publications/BIJ...D=8119m_page=1.
[4] Chin, W. W. (2004). Frequently asked questions – partial least squares & PLS graph [Web log post]. Retrieved from:
New Page 2.
[5] Chung, W., Chen, H., and Nunamaker, J. F., Jr. (2005). A visual framework for knowledge discovery on the web: An empirical study of business intelligence exploration. Journal of Management Information Systems 21 (4), 57-84.
[6] Daft, R. L. and Lengel, R. H. (1986). Organizational information requirements, media richness and structural design. Management Science, 32 (5), 554-571.
[7] Eckerson, W. (2003). Smart companies in the 21st century: The secrets of creating successful business intelligence solutions. TDWI The Data Warehousing Institute Report Series, 1-35. Retrieved from
TDWI -The Data Warehousing Institute.
[8] Fink, L. and Neumann, S. (2007). Gaining agility through IT personnel capabilities: The mediating role of IT infrastructure capabilities. Journal of the Association for Information Systems,
(8), 440-458.
[9] Gebauer, J. and Schober, F. (2006). Information system flexibility and the cost efficiency of business processes. Journal of the Association for Information Systems, 7 (3), 122-145.
[10] Zhang, M. and Tansuhaj, P. (2007). Organizationan
culture,information technology capability,and performance: The
case of born global firms. Multinational Business Review, 15
(3), 43-77.[/SIZE][/RIGHT]