جهان قطعی است اما خاکستری،یعنی شانس و جود ندارد . هر چه اطلاعات ما بیشتر باشد احتمالات از بین می رود. اگر بدانید که چه اتفاقی میفتد تا یک روی سکه بر زمین می افتد
می توانستید پیش بینی کنید چه می آید .و چون نمی دانید شانس می شود .دنیا سیاه یا سفید نیست بلکه رشته ای پیوسته بین این دو است و همانطور که اینشتین گفت: خداوند تاس بازی نمی کند.منطق فازی جایگزین منطق دو ارزشی خوب و بد ارسطو شده . بدین معنی که همزمان همه موارد وجود دارد اما به درجه ای از کل .ما برای خود همه چیز را دو ارزشی کرده ایم و برای موارد حد وسط حرف از احتمالات و شانس می زنیم در صورتی که کل موارد همیشه وجود داشته اند و ما در نظر نمی گرفتیم.
منطق فازی ریشه در بعضی نوشته های برتراند راسل دارد که در ان زمان آن را ابهام می گفتند یعنی مثلا آیا یک سیب تا چه حد یک سیب است؟ آیا اگر نصف ان را گاز بزنیم باز هم یک سیب است . آیا اگر هنوز هم از آن بخوریم باز سیب است؟ مرز سیب بودن و سیب نبودن در کجاست . منطق دو ارزشی فقط می گوید سیب هست یا نیست. اما درجه ی آن را مشخص نمی کند .ولی منطق فازی می گوید نصف سیب هست، یک چهارم سیب تا صفر درصد سیب .یعنی بین بودن و نبودن رشته ای پیوسته از هر دو است. اگر یک دانه شن از یک تپه شن برداریم آیا هنوز آن تپه است؟ اگر یک دانه ی دیگر برداریم چه؟ تاکی تپه تپه می ماند ؟ امروز دیگر مساله بودن یا نبودن نیست بلکه مساله چه مقدرا بودن و چه مقدار نبودن است.
کلمه فازی را در حدود سال 1965میلادی توسط پرفوسور ایرانی دانشگاه برکلی آمریکا لطفی زاده بیان شد و او کارهای بسیاری برای بسط این منطق انجام داد .و تمام دنیا منطق فازی را با نام او می شناسند و او یکی از بزرگترین دانشمندان ایران است که مورد تقدیر در ایران هم واقع نشده ،متاسفانه. او بسیار تیز هوش و در رشته اصلی او مهندسی برق بود . او تا ۲۳ سالگی در ایران بود و از دانشگاه تهران مدرک لیسانس را گرفت. بی شک منطق فازی و تفکر فازی با نام زاده یا لطفی زاده جدا نیست و شما مقاله ای پیدا نمی کنید که درباره منطق فازی باشد و نام او نباشد.
امروزه ژاپنی ها وسایل بسیار ساخته اند که با کنترل فازی کار می کند مانند انواع لباس شویی و ربات و موشک و سیستم تهویه و دوربین و هزارن چیز دیگر-منطق فازی باعث هوشمند تر شدن وسایل شده و انها مانند ما و نزدیک به ما تصمیم می گیرند.کتابهای ریاضیات فازی در کتابفروشی ها رو به گسترش است.
دیگر برای یک کسی که منطق فازی را قبول دارد مرز زندگی و مرگ مشخص نیست .چون در همان زمان که بدنیا آمدی حرکت رو به مرگ هم آغاز می شود و مرگ مغزی دیگر معنی ندارد .چون تاز مانی که سلولی زنده است زندگی وجود دارد ولی منطق ارسطویی موجود می گوید وقتی فرکانس های مغزی قطع شد و دستگاه چیزی نشان نداد مرگ فرا رسیده . در اکثر اشیا و موضوعات همیشه یک چیز یا مکمل یا ضد آن با هم وجود دارند . پیشتاز منطق فازی قدیم بودا در هند و شاگردانش لائوتسه در چین بودند که علامت ین و یانگ را معرفی کردند که در عکس می بینید .یعنی اینکه همیشه دو چیز متضاد تلفیقی از همند و مخلوطی از همند.بودا همیشه جواب سوالاتی را که در آنها حرف یا وجود داشت نمی داد.چون همه چیز را در نظر داشت نه این یا آن.
یک کرتی می گوید کرتی ها همیشه دروغ می گویند ،آیا این کرتی راست می گوید یا دروغ؟ اینجا در نقطه میانه بودراست و دروغ هستیم و این جمله در منطق دو ارزشی سیاه و سفید یک پارادوکس است اما در منطق فازی نه. و این جمله همزمان ۵۰ درصد راست و ۵۰ درصد دروغ است. یک جمله می تواند ۹۰درصد راست و ۱۰ درصد دروغ باشد و غالب حرفهای مردم اینچنین است.
توجه کنید اگر سر کلاس دانشگاه سوال شود مجردها دستها رابالا ببرند.یقینا یک عده بالا هستند یک عده پایین چون این یک قضیه دو ارزشیست . ولی اگر بگویند چه کسی از زندگی خود راضیست؟ یا از کار خود؟
خیلی ها نمی دانند دست را تا چه اندازه بالا ببرند. چون تفکر فازی حاکم است منطقه خاکستری. اینجا باید گفت هر کس به اندازه رضایتش دستش را مقداری بالا ببرد .منطق دو ارزشی زیرمجموعه منطق فازیست و تفکر فازی باعث می شود انسان در زندگی بسیاری از امور را نسبی ببیند و عصبانیت و جزمیت را کنار بگذارد . هر چیزی ممکن است درصدی اشتباه یا درست باشد پس به همان اندازه باید رفتار فازی نشان داد و تصمیم فازی گرفت و نه کلا رد کرد یا کلا عصبانی شد یا کلا موافقت کرد .شناوری و انعطاف پذیری در منطق فازی وجود دارد.منطق فازی به سرعت می آید و همه چیز را فرا می گیرد
منبع : www.royak.ir