رابطه الگوریتم و هوش و نظم
 

سلام
ما می دونیم که در الگوریتم، نظم و منطق وجود داره. هر سازمان منظمی دارای عقل و فکر است.
کلونی مورچه هم رفتاری ساخت یافته دارند که از بیرون قابل مشاهده است ولی هر مورچه به تنهایی، دانش کمی دارد و عاملی ساده است ولی دانش اندک همه آنها روی هم، ساختاری پیچده و ساختارمند را ایجاد می کند که به هدف می رسند که همان منبع غذا است.

پس می توانی بگویمم که وجود نظم و منطق در یک سازمان، هوش را سبب می شود. یعنی هر الگوریتمی که دارای منطق و نظم است دارای هوش می باشد و اگر الگوریتمی سریعتر و با هزینه کمتر، کار ما را راه بیندازد(مثل الگوریتک بهینه سازی کلونی مورچه) پس هوشمند تر است؟

این یعنی چه؟
یعنی ساعت دارای عقل و فکر است؟ آیا ساعت که منظم است هوشمند است یا هوش دارد؟

به نظر این بنده حقیر مطالب بالا از بحث های آکادمیک کمی فاصله دارد، خودم و شما را به مطالعه بیشتر نظریات دانشمندان دیگر توصیه می کنم.

موفق باشید.

سلام
ممنونم که پاسخ دادید.
من خیلی دوست دارم که گفتگویی رخ بده و از این گفتگو دانش تولید بشه.

وقتی که ساعت، منظم است یعنی فکری و نظمی و قاعده ای در پشت آن بوده است وگرنه ساعت که به خودی خود ساخته نمی شود.

دقیقاْ من می خوام در مورد نظم، فکر، هوش و... بیشتر بدونم. ما اصولاْ به چیزی هوش می گیم. چرا رفتار مورچه ها، هوشمند است و منظم در حالیکه اونها موجودات کم هوشی هستند؟

تا اینجای بحث مشخص شد که گزاره زیر یک گزاره غلط (False) است:

"هر سازمان منظمی دارای عقل و فکر است"

این گزاره را به این صورت کامل می کنم:

از این جمله متوجه می شویم که چون الگوریتم یک روند مرحله به مرحله منظم است پس پشت الگوریتم یک فکر و قاعده ای وجود دارد.
اما با توجه به غلط بودن گزاره اول الگوریتم خود هوش یا فکر ندارد.

حال خودتان گزاره های خودتان را ارزیابی کنید (True or False):

بحث نظم و بودن هوشمندی و دانش پشت آن یک بحث به شدت فلسفی است (برهان نظم)
من مخصوصا مثال ساعت را آوردم چون اولین بار یک فیلسوف مسیحی به نام ویلیام پلی آن را مطرح کرده بعد ها شخصی به نام ریچارد داوکینز کتابی به نام ساعت ساز نابینا را برای رد برهان نظم نوشته، نظر دیوید هیوم نیز در این باره جالب است، در کتاب توحید استاد مطهری نیز مطالبی راجع به نظم آمده است.

تا آنجا که دانسته های این حقیر کفاف می دهد، تعریف دقیقی از هوش وجود ندارد. اینجا

"ماروین مینسکی، بنیانگزار لابراتوار هوش مصنوعی ام. آی. تی. (مؤسسه فناوری ماساچوست)، در تعریف هوش مصنوعی چنین می‌گوید: علمی که ماشین‌ها را به انجام کارهایی وامی دارد که اگر آن کارها از آدمی سرزنند، مستلزم هوش خواهند بود (۱۹۶۸)."

برای همین بیشتر گرایشات عمل گرایانه مد نظر هستند یعنی وقتی یک ماشین هوشمندانه عمل کند لزومی ندارد که هوش داشته باشد به طور مثال ربات تعقیب خط لزومان هوش ندارد اما هوشمندانه عمل می کند.

باز هم شما و خودم رو به مطالعه بیشتر توصیه می کنم.
بنگرید به فایل ضمیمه.
موفق باشید.

بی خیال:76:

وجود ساعت طبیعی (مانند خورشید) که دقیق نیز هست و موارد بسیاری مانند اون که بدون رهبری یک مغز و به قواعد طبیعی کار می کند یک نمونه از وجود نظم بودن در نظر گرفتن هوش هستش. (البته اگر بحث رو پیرامون خدا نخواهید ادامه بدید! چون اون بحث علمی نیست فلسفی است.)
یک مثال:
آتشفشان در جزیره ای فوران می کند و تمام آنچه در اطراف آن است نابود می کند. و تنها سطحی حاصل از سرد شدن گدازه ها باقی می ماند. بعد از 10 سال بدون دخالت انسان یا جانورانی که با برنامه منظم برای هدف تشکیل جنگل تلاش کنند در آن منطقه (که در بستر شکل گرفته از مواد آتشفشانی است.) جنگلی نوپا شکل می گیرد. این اتفاق در مناطق جزیره ای هاوایی به وفور اتفاق افتاده است.
قطعا موضوع به عوامل موثر بسیاری وابسته است. اما یک ذهن کاملا هوشمند عامل تولید این جنگل نیست!